جدول جو
جدول جو

معنی پی غلط کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پی غلط کردن
پی گم کردن، رد گم کردن، محو کردن اثر پایی یا اثر چیزی تا کسی به آن پی نبرد
تصویری از پی غلط کردن
تصویر پی غلط کردن
فرهنگ فارسی عمید
پی غلط کردن
(هََ)
محو کردن و برهم زدن نقش پا تا کسی پی نبرد. علامات کار خود را مخفی کردن تا کسی سر از آن کار درنیاورد:
در تو نرسید و پی غلط کرد
آن مرغ که بال و پر بینداخت.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پی غلط کردن
رد گم کردن
تصویری از پی غلط کردن
تصویر پی غلط کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَُ)
پی غلط راندن:
پی غلطی میزنم ناله ز بیداد نیست
بهر چه افتاده سر در پی افغان ما؟
ظهوری (از آنندراج).
دشمن نه پی غلط زده بهر فریب ما.
طهماسب قلی بیک (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا